دانلود شعر گرگ با صدای فریدون مشیری
گفت دانایی که گرگی خیرهسر،
هست پنهان در نهاد هر بشر!
لاجرم جاریست پیکاری ستُرگ
روز و شب، مابین این انسان و گرگ
زور بازو چارهی این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
ای بسا انسان رنجور پریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش
وی بسا زورآفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگِ خود اسیر
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته میشود انسان پاک
و آن که از گرگش خورد هر دم شکست
گرچه انسان مینماید، گرگ هست!
و آن که با گرگش مُدارا میکُند
خُلق و خوی گرگ پیدا میکُند
در جوانی جان گرگت را بگیر!
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری، گر که باشی هم چو شیر
ناتوانی در مصاف گرگِ پیر
مردمان گر یکدگر را میدرند
گرگهاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست اینسان دردمند
گرگها فرمانروایی میکُنند،
و آن ستمکاران که با هم محرماند
گرگهاشان آشنایان هماند
گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب؟ . . .
زنده یاد «فریــدون مشیری»
طبیب، درمانگر است و خدا معجزه گر ... بنگرید که به کدامشان توکل کرده اید ...
اگر به ندرت شکرگزاری کنی، زندگی ات تغییری جزئی می کند. اما اگر هر روز زیاد و از صمیم قلب شکرگزاری کنی، زندگی ات به قدری تغییر می کند که از حد تصورت خارج است! چون شکرگزاری مهمترین تکثیر کننده ی زندگی ست ...
از من تا خدا راهی نیست ... فاصله ایست به درازای من تا من ... و در این هیاهویِ غریب ... من، این من را نمی یابم!
آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق می گردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از آنچه هستند تصور می کند ...
همیشه با خدا درددل کن، نه با خلق خدا و فقط به او توکل کن آنگاه می بینی که چگونه قبل از اینکه خودت دست به کار شوی، خدا دست به کار شده ...
وقتی زندگی برایت خیلی سخت شد یادت باشه که دریای آروم ناخدای قهرمان نمی سازه ...
گفتم: خدایا همنشینم باش ... گفت: من مونس آنان هستم که مرا یاد کنند! گفتم: چه آسان به دست می آیی؟! گفت: پس آسان از دستم نده!
یک ترانه می تواند لحظه ای را تغییر دهد یک ایده می تواند دنیایی را عوض کند یک قدم می تواند سفری را آغاز کند اما یک دعا می تواند هر ناممکنی را ممکن کند ...
ایستادگی کن، ایستادگی کن، ایستادگی کن و به یاد داشته باش که لشکری از کلاغ ها جرات نزدیک شدن به مترسکی که ایستادگی را فقط به نمایش می گذارد، ندارد ...
هرگاه خداوند تو را به لبه ی پرتگاه هدایت کرد به خداوند اطمینان کن چون یا تو را از پشت خواهد گرفت یا به تو پرواز کردن خواهد آموخت ...